مدح و منقبت امام رضا علیهالسلام
پـرچـم مـطـاف حلـقـۀ حـیران باد بود خـورشید، شمع گـنبد شمسالمراد بود پـیچـیده بود عطر تلاوت میان صحن نزدیک "الَّـذِينَ طَـغـَوْا فِي الْبِلاد" بود مردی تکیده قامت و رنجور و بی رمق در گـوشـۀ ورودی بـابالـجــواد بـود پای برهنه دست ادب روی سینه داشت آشـفـته گرچه بود، چه با اعـتـقـاد بود اذن دخـول خواند و به گریه سلام داد سـرتـا سـر رواق دلـش اعـتـمــاد بـود یک کاسه آب خورد و پس از ذکر یا حسین لبهـاش غـرق لـعـن بر اِبنِ زیاد بود از صحنها گذشت و دلش انقلاب شد در سـیـنـهاش تـلاطـم یک رویداد بود در های و هوی پنجره فولاد خواب رفت پر پیچ و تاب، خواب که نه گردباد بود بیدار شد خراب و خمار و پُر اضطراب ساعت حدود پـنج و شـش بـامـداد بود برخاست خالی از رمق اما پُر از امید عکسی گرفت محکم و لرزان به یادبود مردی که جا گذاشت خودش را میان صحن در گـوشـۀ خـروجی بـابالجـواد بـود |